شنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۴

ناصر

خیز و بنشین به در خانه د ل
که بود منزل تو این منزل


در همین نقطه د می ساکن باش
تا شود از بر تو جان حاصل .




درون سینه ات یک نقطه باشد
که آن نامش همی بی نقطه باشد



اگر یابی همان نقطه که گویم
یقین د انی درون اش نقطه باشد



هر دو رباعی از: ناصر گلستانی

باران

کاش میشد مثل باران می شدیم
سر به زیر و ساده و بی ادعا


نرم با آوازهای شاد خود
رقص می کردیم روی سبزه ها


م. ملا محمدی


دریافت هایم:


ساده باش و آسان بگیر


خوش د لی خوشفکریه


نور حق هرگز خاموش نخواهد شد


هیچ چیزی نیست که نبوده و هیچ چیزی نیست که نباشه


خویش را بر سر بی خویشی کن
نفسی روی به درویشی کن


مجتبی



هیچ میدانید ما همواره تصویری دو بعدی از جهره خود را شاهد هستیم ؟
در آب و آینه و عکس .
چگونه شاهد دیدار سه بعدی خود باشیم ؟
یک راه وجود دارد ......


لنگ و لوک و چفته شکل و بی ادب
سوی او می غیژ و او را می طلب