نماز
قدیما وقتی تابا و کمیل کوچک بودند وقت نماز خواندن میامدند کنار من و می ایستادند به نماز و نکته جالب این بود که نمیتوانستند آنقدر تمرکز داشته باشند که دست و پای خود را حرکت ندهند همینطور که من نمیتوانم شاخک های حسی و ذهنی خود را حرکت ندهم. ما راه میرویم و همزمان فکر میکنیم و تصمیم میگیریم ما نماز میخوانیم و همزمان .... و این فقط یعنی تکرار عادات .