سیب و جاذبه
معروف است که افتادن یک سیب از درختی که نیوتون زیر آن بود
باعث شد این دانشمند مشهور انگلیسی به قانون جاذبه یا گرانش پی ببرد....آیا فکر
میکنید حتما باید سیبی از درختی میافتاد تا از افتادن آن، کسی پی به قانون جاذبه زمین
و فضا میبرد؟!....اگر اینطور باشد چرا هزاران هزار نفری که تا آن زمان شاهد
افتادن سیب و یا میوههای مختلف دیگری از درختان دیگر بودهاند، متوجه قانون جاذبه
نشده بودند؟!....یعنی هر کسی که میخواست قانون جاذبه را کشف کند باید میرفت زیر
همان درخت و منتظر میماند تا سیبی بیفتد و او متوجه جاذبه زمین شود؟!!.............................................
انسان در راه رسیدن به حقیقت هستی یا همان شناختن حقیقت خود،
به همین صورت گرفتار ترتیبات و آداب و صورتهای ظاهری میشود... (یعنی دنبال این
است که ببیند آن درخت سیب کجاست تا او هم برود زیرش بنشیند و به حقیقت جاذبهای که
نیوتون کشف کرد برسد) او میخواهد با پیگیری و پیروی از یک متد و روش، به شکلی
تضمینی به بهشت برسد و اینطوری خواه و ناخواه گرفتار خشکی و تعصب خواهد شد.....در
صورتیکه در ره منزل لیلی، شرط اول قدم این است که مجنون باشی.....یعنی نباید خر
بیاری و بخواهی باقلا بار کنی، کیسه ندوزی و انبار نسازی چون چیزی نمیدهند یا
حداقل آنچه که تو در تصور داری را نمیدهند....
۱۴ اردیبهشت ۹۷
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر