شنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۹۵

"ایمان"

انسان به لحاظ ساختار فیزیکی و سابقه تکاملی که دارد، طبیعتا به جنبه جسمانی و مادی خود بیشتر توجه می‌کند و چنین مبنایی او را به سوی انفراد و تکروی می‌کشاند و جنبه‌های خودخواهانه و "من‌گرایی" را در او تقویت می‌کند و چنین می‌نمایاند که به لحاظ وجودی چیزی خاص و جدا از بقیه و همه هستی است.....و کم‌کم با دور شدن از دوران کودکی، به یک جور انزوا و دور ماندن پنهانی و تحمیلی تن می‌دهد....هر چند به ظاهر در جمع و اجتماع و ارتباط و معاشرت است......
چاره این است که در توجه و آگاهی به خود، به عمق بیشتری تمرکز و دقت شود و با عبور از محدوده نیات و صفات مادی و نگاه روشن و خودآگاهانه به حتی آنچه از رنجها و ظلمهایی که بر او رفته و روان او را زخمی کرده، به یک "من" و وجود خالص‌تری دست پیدا کند که در عین انحصار و شناسا بودن،‌محدودیت و انزوا ندارد و با قدرت و توانمند، متصل به همه هستی و از یک پیکره است.....
با تقویت این آگاهی، "ایمان" به صورتی ریشه‌دار در درون آغاز به رشد می‌کند و به صورت تصاعدی، هماهنگی و تعادل  را در وجود انسان به صورتی حقیقی و نه تئوری و کلامی، جایگزین ترس، اضطراب، جهل، جنگ و کینه و دشمنی می‌کند....
در چنین فضایی، بر مبنای یک قانون جاری و نانوشته، امورات مادی و گذران زندگی شما نیز به سوی تعادل و تناسب پیش می‌رود و شما ضمن کسب انرژی و توان از یک منبع بی‌پایان، از مسیر طوفانهای سهمگین و بنیاد بر باد ده، بر کنار و ایمن می‌مانید......و خود به خود به عاملی سالم و موثر تبدیل می‌شوید که به دیگران هم پیام صلح و دوستی و سلامت می‌فرستد....


18 فروردین 95

هیچ نظری موجود نیست: