سه‌شنبه، مهر ۲۳، ۱۳۹۲

یک توصیه ابتدائی و ساده مذهبی می‌گوید روز خود را به سه بخش تقسیم کن.....یک بخش از آن را به کار و مشغله....یک قسمت از آن را به استراحت و بخش آخر آن را هم به عبادت و تفکر و امورات معنوی بپرداز....

البته فراموش کردم از دوستانی که میانه‌ی خوبی با مذهب ندارند کسب اجازه کنم اما من خود به شخصه با دین ارتباط خوبی دارم و در طول زندگی، فرصت این را داشته‌ام که دین را انتخاب کنم نه اینکه بپذیرم.....
اولین تفاوت بین "پذیرش" و "انتخاب"، در نوع نگاهی است که شما به هر ایده یا پدیده‌ای خواهید داشت....
در پذیرش، شما یک محموله‌ای را به شکلی کلی بدون اینکه به اجزاء آن توجه کرده باشید، "دریافت می‌کنید" اما در انتخاب، شما سر فرصت و بدون عجله و فشار و با توجه و وارسی و شناخت ِ جزئیات، چیزی را "پیدا می‌کنید".....
بعد از پذیرش، شما مجبور به حفظ و نگهداری از چیزی هستید که هیچ شناختی از آن ندارید، بنابراین مورد استفاده‌ی به جا و مفیدی برای شما نخواهد داشت اما بعد از انتخاب، شما شروع به استفاده و به کاربردن ِ آنچه با شناخت انتخاب کرده‌اید، می‌نمایید.....
در پذیرش، تنها بار شما سنگین‌تر می‌شود و غرایز مالکانه شما تحریک می‌گردد، اما در انتخاب، شما در ارتباط مفید با یک مطلب قرار خواهید گرفت و از نگاه مالکانه رها و آزاد خواهید بود....
در پذیرش، حالتی ناهمگِن بین شما و مطلب ِ پذیرفته شده وجود دارد که مانع از ارتباط شما با آن ایده و یا حقیقت خواهد شد اما در انتخاب، ربط ِ شما و مطلب مورد نظر، کیفیتی نزدیک و درونی پیدا می‌کند و آنچه هست را به تحقیقی درونی درک و فهم خواهید کرد....
در پذیرش عنصر ِ عقل، ناپیدا و یا کم ‌پیداست....اما در انتخاب، خواه ناخواه پای تحقیق و توجه به میان کشیده خواهد شد...
پذیرش، معمولا با تعصب و خشکی و سطحی‌بودن همراه است اما انتخاب، عمیق است و در عین حال آماده‌ی رها کردن ِ اشتباه و گزینشی نو و شایسته‌تر می‌باشد.
و البته از نظر دور نداریم که، "پذیرفته"‌ شده‌ها شاید صندوقچه‌هایی مُهر و موم شده باشند که درون آنها گوهرهایی گرانبها به انتظار نشسته‌اند، تا ما "انتخاب" کنیم و به سینه بزنیم!.....

هیچ نظری موجود نیست: