یکشنبه، مهر ۲۱، ۱۳۹۲

چنین گفته‌اند که شاهزاده "yeh" به داشتن اژدها شوق بسیار داشت و نقاشان چیره دست بر در و دیوار و ستونهای قصرش اژدهاهای بیشمار نقش کرده بودند، چنانکه در منظر وی از هر سو اژدهایی بود.
چون اژدهای واقعی از این عشق عجیب خبر یافت، از آسمان به کاخ شاهزاده فرود آمد، تا به دیدار خویش دل‌شادش کند و در این هنگام سرش بر آستانه‌ی شرقی قصر قرار گرفت و دم‌اش بر دروازه‌ی غربی!
اما چون چشم شاهزاده بر اژدها افتاد، با فریادی از وحشت برجست و با شتاب دیوانگان پا به گریز نهاد.
و فرزانگان عهد، گفتند:

شاهزاده "yeh" دوستار اژدها نبود . آنچه او دوست می‌داشت نقش اژدها بر ستون‌های تالار و دیوارهای قصر بود!!

هیچ نظری موجود نیست: