جمعه، دی ۱۳، ۱۳۹۲


علم تقلیدی و تعلیمی‌ست آن
کز نُفورِ‌ مستمع دارد فغان 

علمی که صرفا تقلیدی است و برای انتقال و عرضه آموخته می‌شود همواره به دنبال مشتری است و در نبودن مشتری گله‌مند می‌شود چرا که معنا و خاصیت خود را برای دارنده‌ی آن از دست می‌دهد.... 
                        
چون پی دانه، نه بهر روشنی‌ست
همچو طالب‌علمِ دنیای دنی‌ست

چرا که به دنبال یک مقصد و منظور مادی و بیرونی می‌گردد؛ مثل حریصی که دائم ترفند می‌زند تا از مادیات و اعتباریات بیشتری برخوردار شود...

طالب علم است بهر عام و خاص
نه که تا یابد ازین‌ عالم خلاص

و طلب علم او برای نمایش در منظر عام و خاص است و نه برای اینکه از عالم محدود و بسته‌ی خود و نفس خلاصی یابد....

همچو موشی هر طرف سوراخ کرد
چون که نورش‌ راند از دَر، گفت بَرد 
               
چون که سوی دشت و نورش‌ ره نبود
هم در آن ظلمات جهدی‌ می‌نمود

گر خدایش پَر دهد ‌پرِّ خرد
برهد از موشی و چون مرغان پَرد


موش از روی زمین و به طور محدود امور را می‌بیند اما مرغ هوا وسعت دید بیشتری دارد....محدود‌بینی ما می‌تواند همین کوته‌بینی‌هایی باشد که امور را به طور کل در محدوده‌ی خواست‌های دم دستی خود نگاه می‌کنیم....و عکس‌العمل ما بالطبع شامل محدوده‌ای کوچک می‌شود و همه چیز و همگان را در بر نمی‌گیرد و اینچنین است که موجب شدت گرفتن خودبینی‌ در ما می‌شود و چون هستی و آفرینش و همه موجودات با هم بستگی و ارتباط دارند، دیر یا زود چنین دیدگاهی موجب رنج و گرفتاری برای ما خواهد شد....آنچنانکه هم به خود و هم به دیگران لطمه خواهیم زد...اما دید ِ مرغ‌وش و از اوج، به علت همه‌شمول بودن و فارغ بودن از محدودیت‌های نفسانی، عکس‌العمل‌های شامل‌تری برمی‌انگیزد و در راستای هستی و حقیقت حرکت می‌کند....و خیر و خوبی از آن می‌زاید...

هیچ نظری موجود نیست: