موازنه"................."
آدمی چنان وابسته
و مجذوب روابط بیرونی و ارتباطات اجتماعی خود است که اغلب فراموش میکند احوالی هم
از خودش بپرسد.....اگر هم گاهی سراغی از خود میگیرد این توجه و مراجعه آنچنان عمیق
و قابل توجه نیست بلکه بطور سرسری و سطحی و آن هم شاید در این حد است که به طور
ذهنی غری به خودش بزند و یا بگومگوهای خیالی با خودش داشته باشد.....منظور اینکه یک
واحدِ انسانی سالم، با استقامت و موثر، در سایهی توجه به خود و همراهی و آگاهی به
نقش خود، قابل دستیابی میباشد......نه با افتادن در دامِ رفتارهای غیرمستقل و
اتوماتیک و شرطی شده....
...............................
مدیریتِ روابط
بیرونی باید به گونهای باشد که به صفا و ثبات و آرامشِ دنیای درون من کمک کند و
اگر به صورتی جلو بروم که انرژی و توانِ درونی من صرفِ سر و سامان دادن به
ناهنجاریهای بیرونی شود، باید مطمئن باشم که نه تنها در بیرون نتیجهای نخواهم
گرفت، بلکه ثبات و آرامشِ درونی را که لازمهی تنظیم و برقراری فضای مناسبی در
بیرون است را هم از دست خواهم داد......
7 آذر ماه 96
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر