جمعه، تیر ۰۲، ۱۳۹۱

زندگی و مرگ

ترجمه‌ای از سخنان جیدو کریشنا مورتی در مورد زندگی و مرگ


ما زندگی را به چیزی چرکین و نامطبوع تبدیل می‌کنیم و کاملا واضح است که در یک نبرد دائمی هستیم.....ما پیوسته در حال جنگیدن و جنگیدن هستیم....و بدین سان زندگی را از مرگ جدا می‌انگاریم....و مرگ را به عنوان پدیده‌ای هولناک که ما را به وحشت می‌اندازد، از زندگی تفکیک می‌کنیم و اینگونه است که زندگی برای ما تبدیل به یک نکبت و بدبختی می‌شود.....و ما آنرا به این صورت می‌پذیریم....
اگر به این باور برسیم که زندگی یک جنگ نکبت‌باری نیست که مرگی هولناک در انتهای آن قرار داشته باشد،......آن وقت درک می‌کنیم مرگ و زندگی یک حرکت واحد هستند شبیه عشق.....زندگی و مرگ یکی هستند.....
باید کاملا مرده بشوی(از تصاویر و پندارها) تا بدانی عشق چیست.....تا به این سوال پاسخ بدهی که مرگ چیست؟.....
در پس مرگ چه نهفته است؟.....آیا تناسخ یا رستاخیز وجود دارند........و از این دست پرسش‌ها که اگر ندانید چگونه باید زندگی کنید، هیچ معنائی برای آنها نخواهید یافت.....
اگر بشر بداند چگونه بدون کشمکش و درگیری در این جهان زندگی کند، آنوقت در‌می یابد که مرگ معنائی کاملا متفاوت پیدا می‌کند....
برای درک مرگ به طور حقیقی، باید ببینیم آنچه که می‌میرد چیست؟......واضح است که ارگانیسم فیزیکی ما به علت استفاده نادرستی که از آن می‌کنیم ، فنا خواهد شد......ما حقیقتا آگاهی و هوشیاری ارگانیسم خود را نابود می‌کنیم......و مرگ برای ما چیزی می‌شود که باید از آن اجتناب کنیم.....اما وقتی مرگ به واقع وجود دارد، ما ناچارا به چیزی ورای آن باور پیدا می‌کنیم(تا حیات ذهنی خود را تداوم بخشیده باشیم)..... اما آن چه در پس مرگ وجود دارد بسی بزرگ تر از هر نوع باور ذهنی است که ما داریم. آن چیزی بی نهایت با عظمت می‌باشد که ذهن آشفته و در تضاد ما به هیچ عنوان توانایی درک آن را ندارد.
دوم تیر ماه 1391

هیچ نظری موجود نیست: