حسهای ما
جهان هستی و لایتناهی میتواند تنها یک نمود واحد و بدون تفسیر داشته باشد.....اما
به لحاظ نیاز به تطابق ارگانیسمهای مختلف حیاتی با آن، تفاسیر متفاوتی از آن به
دست میآید......مثلا سگ سانان مزهی شیرینی را احساس نمیکنند و برایشان وجود
ندارد چون بدن آنها نیازی به گلوکز ندارد....و باید گوشت بخورند....اما انسان نیاز
به گلوکز دارد تا کار فکری کند....بنابراین به سمت آن جذب میشود و ترغیب میشود
تا از آن استفاده کند و حیات جسمانی او تداوم داشته باشد.....یا مثل رنگها که به
طور مشخص رنگ قرمز بار زیادی را منتقل میکند و کاربرد وسیعتری در حیات دارد....
یا عکسالعمل ما و همه موجودات زنده به نورخورشید........که حتی شامل سلولهای
منفرد و تکی هم میشود.....
بنابراین ممکن است تمامی این حسها حقیقتی جوهری و بیرون از من نداشته باشند و
تنها کلیدهایی قراردادی و ارتباطی هستند برای ادامه ساز و کار حیات به نسبت مرتبه
درک و فهم موجود زنده......
هشتم تیر ماه 91
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر