جمعه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۹۳

به سراغ خودشناسی رفتن اگر به صورت روتین و روزمره دربیاید کسل‌کننده و ملال‌آور خواهد شد... انگار با این شکل برخورد، این "خود"ی که وهمی هست و حقیقت ندارد را به یک ترتیبی دارای وجهه و حقیقت میکنی!....همچنین ایجاد انتظار و توقع برای پیشرفت می شود که باز خود این پیشآمد، با زمان‌سازی کردن، مانع و تضاد ایجاد می‌کند..... اگر بر مبنای احتماء و منفی‌اندیشی هم در نظر بگیریم یکجور نقض غرض می‌شود......

بیشتر به نظر می‌رسد یک جور عملگرائی ِ بی‌عملانه را می‌طلبد....که در لحظه‌لحظه‌ی زندگی جریان دارد و در حین ِ آموختن، می‌آموزاند.....مثل نفس‌کشیدن که خستگی نمی‌شناسد....  
  منظورم این بود که اگر خودشناسی برای سبکی روح و روان و ساده شدن انسان باشه، نباید چنان به سراغ آن برویم که خود همین خودشناسی را هم تبدیل به یک کوهی کنیم که لازم باشه دور از شما با چنگ و دندان از آن بالا برویم.....

هیچ نظری موجود نیست: