به سراغ خودشناسی رفتن اگر به صورت روتین و
روزمره دربیاید کسلکننده و ملالآور خواهد شد... انگار با این شکل برخورد، این
"خود"ی که وهمی هست و حقیقت ندارد را به یک ترتیبی دارای وجهه و حقیقت
میکنی!....همچنین ایجاد انتظار و توقع برای پیشرفت می شود که باز خود این پیشآمد، با
زمانسازی کردن، مانع و تضاد ایجاد میکند..... اگر بر مبنای احتماء و منفیاندیشی
هم در نظر بگیریم یکجور نقض غرض میشود......
بیشتر به نظر میرسد یک جور عملگرائی ِ بیعملانه را میطلبد....که
در لحظهلحظهی زندگی جریان دارد و در حین ِ آموختن، میآموزاند.....مثل نفسکشیدن
که خستگی نمیشناسد....
منظورم
این بود که اگر خودشناسی برای سبکی روح و روان و ساده شدن انسان باشه، نباید چنان
به سراغ آن برویم که خود همین خودشناسی را هم تبدیل به یک کوهی کنیم که لازم باشه
دور از شما با چنگ و دندان از آن بالا برویم.....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر