جمعه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۹۳

چرا انسان‌ خودکشی می‌کند؟!

البته باید بین عوامل بیرونی و تعاملات درونی که باعث این رفتار می‌شود تفکیک قائل شد....فرضا یک ورشکسته‌مالی که با مقدار زیادی بدهی و چک‌های برگشتی سنگین مواجه است یا شخصی که تحت شکنجه شدید و آزار جسمی و روحی دست به خودکشی می‌زند، بیشتر ِ انگیزه خود را از عوامل ِ بیرونی گرفته.....اما عاشقی که با مرگ معشوقه‌ روبرو می‌شود یا به علل مختلف مجبور به جدایی از او می‌گردد، ضمن اینکه تحت تاثیر علتی از بیرون قرار گرفته، شکل ِ تعامل درونی او با این واقعه هم منشاء اثر خواهد بود....یعنی در اینجا یک ترکیبی از عوامل بیرونی و درونی دخیل در ماجرا می‌شود.....
بر مبنای این تفکیک‌ها فرم نگاه ما به پدیده خودکشی می‌تواند متفاوت باشد.....البته بحث ِ تقصیر و کوتاهی نیست....خودکشی کردن تنها عملی‌ست که جستجوی تقصیر ِ عامل در آن دیگر معنایی ندارد چرا که دیگر فاعلی در بین نیست!....یا حداقل قضاوت در آن، نفعی به عامل نمی‌رساند....خودکشی در بعضی مواقع حکم آخرین تیری را دارد که در ترکش ِ یک جنگجو باقی مانده....


به طور قطع، یاس و نومیدی اصلی‌ترین علت ِ تاثیرگذار در این زمینه می‌باشد.....ناامیدی هم سمت ِ مقابل ِ چشمداشت و انتظار است....شاید قضاوتی نابجا و بیرحمانه و از موضعی ناآزموده باشد که عامل را گرفتار نفس و منیت بدانیم.....اما ساختار پیچیده و تودرتوی روان و شخصیت افراد می‌تواند سر از لطیف‌ترین و ظریفترین گلبرگ‌های گلهای خواهش و خیال در آورد که رنگهای آن از بوم ِ حقیقت رنگ نخورده و ریشه‌های آن در زمین آگاهی و واقع‌بینی گسترده نشده....    

هیچ نظری موجود نیست: