"مستی دانش"
با
رها شدن اندیشمندان و نوآوران ِ اروپایی در پس از قرون وسطی و آزادی تحقیقات علمی
از محدودیتهایی که کلیسا وضع کرده بود، گونهای انفجار از پیشرفتهای علمی بخصوص
در رابطه با آنچه به حس و تجربه درمیآید، روی داد که حسابی همه را ذوقزده
کرد.....و سرخوشان ِ عرصهی گشایشهای دانش و تجربه، چنان محو و مستِ رابطهی نویی
که بین حواس و دنیای مادی و کارکردِ آن ایجاد شده بود شدند که با صراحت و اطمینان،
همگی پشت این دریچه قرار گرفتند و تقریبا منکرِ هر شکل و شیوهای دیگر از تفکر و
رویکردی خارج از این محدوده شدند.....شاید بتوان گفت به نوعی خود دوباره گرفتار
همان تعصب و محدودانگاری کلیسایی شدهاند که روزگاری به دست و پای آنها میپیچید
و خط و ربط و حد و مرز تعیین میکرد......با این تفاوت که این شکل ِ از تعصبِ
جدید، بیشتر زمینهای درونی و کارکردی فیلترگونه دارد و شخص علمزده را وامیدارد
که هر آنچه را با معیارهای قالب گرفته شدهاش قابلیت انطباق و اثبات نداشته باشد
به طور کلی فاقد توجه و تفکر و بررسی بداند....بر همین مبنای جدید به تدریج بازار
هوش و نبوغ و آیکیو داغ شد و البته حرارت آن، آب حمام سرمایهداری ِ بی توجه به
حقیقت زندگی و حیات را گرم کرد و آنها هم به نوبهی خود سعی کردهاند همه این جوشش
ِ علمی را در مجاری خاصی هدایت کنند و همه جوره هم امکانات و نوآوریها را (به
لطف و همت نوابغ....نوابغ دور از جان شما اغلب شوت) در اختیار دارند....گویی یک
رابطهی مستقیمی بین رشد علم و رشد حریصانهی سرمایهداری ایجاد شده که پا به پای
هم پیش میروند....
.
به
طور مثال یک هواپیمای پهن پیکر(میگویند در هواپیماهای پیشرفته تقریبا از همه دانشهایی
که بشر در صد سال اخیر به آن دست پیدا کرده استفاده شده) فاصلهای 15 هزار
کیلومتری را طی میکند و کلی آلودگیها و تخریبهای محیطی ایجاد میکند تا مثلا من
بتوانم بروم آبشار نیاگارا را در کانادا ببینم!!!.....خوب حالا اگر نبینم خیلی
حقیقت را از دست میدهم؟!!!...یا یک نقصی در وجود من بوده که با دیدن آبشار نیاگارا
رفع میشود؟!!!!....و از همین دست اضافاتی که اشتهای آن به طور کاذب ایجاد میشود
و واقعا بینهایت هستند......و همه هم به بهای دور شدن از اصل وجود طبیعی و روانی
انسان کار میکنند و البته به فدای گردش سرمایه و ایجاد شغلهایی که جمعیتهای
سرسامآور را در شهرها ایجاد کردهاند.....
گذشته
از اینکه نمیتوان منکر ادامه راه درست و تاثیر علوم بر آسایش جسم و جان
بود....اما باید در نظر داشت که تولید یخ خیلی خوب است اما برای گرمای تابستان نه
در چله زمستان!.......
13 اردیبهشت 95
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر