آنچه هستیم را بپذیریم و این مهمترین تصمیم..... نه، مهمترین
عمل است(میوهها هر کدام در زمان مناسب ِ خود میرسند)......و بدانیم که ساختار
وجودی انسان به لحاظ فیزیکی و نیازهای مرتبط با آن، به صورتی است که محل برخورد و
تضارب حالات ضد و نقیض و روحیات متلاطم و متناقض است.....و چنین واقعیتی را ببینیم
و قبول کنیم و با احساس ملامت و پشیمانی و انتظارات ِ غیر واقعی داشتن، خود را
خسته و وازده نکنیم.....میگویید پس مجاز هستیم هر کاری بکنیم و هیچ از بابت نتیجه
برخوردها و اعمال خود غصهای به دل راه ندهیم و زیر تیغ وجدان نرویم؟!!...نگران
نباشید اگر بدانید که به صورتی شرطی شده و عکسالعملی برخورد نمیکنید و در موقع
عمل و زندگی، به صادرات ِ وجودی خود بینا و آگاه هستید و همچنان که به اعمال خود
ناظرید به قصد و نیت خود نیز توجه دارید، هیچوقت رفتار شما از خطوط قرمز ِ هستی خارج
نخواهد شد و البته این نه اینکه هیچوقت عصبانی نخواهید شد و همیشه خندان خواهید
بود..... یاد بگیریم که به کلمات و کاربرد
ِ اغلب ناقص و کاذب آنها نچسبیم....عطر گل را نمیشود با تعریف کردن انتقال
داد.....
اینگونه ضمن ِ صرفهجویی در مصرف انرژی، از بر پا شدن گرد و
غبارهای روحی روانی پرهیز کرده و به داشتهها و تواناییهای خود آگاه میشویم و در
درونی روشن و شفاف امکان ِ بینش صحیح و درست را در دسترس خواهیم داشت.....و در
ادامه به صورت تصاعدی امکانات بیشتری در دسترس ما قرار میگیرد و به قسمتهای تازهتر
و بلندتری از وجود خود دست پیدا میکنیم و کمکم با اشراف بیشتر،..... به جهان
اطراف خود نگاه کرده و به حقیقت فرصت میدهیم ما را درک کند....یا زنده کند و
شیرین شویم....
18 تیر ماه 95
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر