جمعه، خرداد ۲۶، ۱۳۹۶

یک بام و چند هوا

چرا بیشتر اوقات شناخت ما از خودمان بر اساس یک جمع‌بندی است که از نظرات دیگران در مورد خود داریم؟(چنین شناختی می‌تواند دائم بلاتکلیف و در تغییر و تزلزل باشد!).....یعنی نمی‌آییم مستقیم به خودمان توجه کنیم.....یا نمی‌خواهیم به طور مستقل و در خلوت به خود نگاه کنیم و خود را بشناسیم....گویی نظر خودمان را در بابِ خودمان قبول نداریم!!...و یا شاید آنچنان که به دنبال کسب نظر افراد هستیم به نظر خود اهمیت نمی‌دهیم.....در این صورت معلوم می‌شود که ما اغلب برای دیگران زندگی می‌کنیم و می‌خواهیم با تلاش بسیار خود را با نظرات و سلیقه آنها منطبق کنیم حتی اگر در این راه گرفتار هزار رقم گرفتاری و دردسر شویم اما پیه این سختی‌ها را به تن می‌مالیم و می‌نالیم چرا که دائما نگران هستیم که این دیگران در مورد شخصیت ما چه نظری دارند....آیا من شخصی مقبول و دوست‌داشتنی به نظر می‌رسم؟....آیا روی من حساب باز می‌کنند....آیا دنبال این هستند که نظر مرا هم بدانند؟......و خلاصه می‌خواهم در این بازی‌ها که همه گرفتار آن هستند و کسی هم نمی‌خواهد این درد را درمان کند‘ صاحب نقشی برجسته باشم.........


اشتباه نشود‘ معنا این نیست که از آنچه با تجربه در بیرون از خود می‌توانم کسب کنم و بیاموزم محروم و محدود شوم.....بلکه توجه به نوعی از وابستگی است که باعث توقف بیجا و غفلت و ناآگاهی از حقیقت زندگی و وجود خودم می‌شود....صرفِ آگهی عمیق از این موردِ اضافی‘ باعث افتادن درمسیر سلامت می‌گردد....


این ”یک بام و چند هوایی“ در مواردی دیگران را هم اذیت می‌کند.....طرف اصلا سرش به کار خودش است اما من پیش خود برآورد می‌کنم و حدس می زنم که فلان برخورد و رفتارش حتما گوشه‌ای(حالا مثبت یا منفی) به من داشته.....و در پاسخ به این تصورات‘ ضمن درگیری با خودم‘ عکس‌العمل‌هایی بیرونی خواهم داشت که مخاطب دلیلی برای آن پیدا نمی‌کند و این می‌تواند یک فضای مبهم و غیرشفاف را برای خودم و دیگران ایجاد کند....


و نکته مهم برای من که گرفتار چنین روندی هستم‘ نداشتنِ زمانِ تنهایی و خلوت است....چرا که بر همین زمینه که در بالا ذکر شد‘ همه این تصورات و خیالات ذهنی و اضافی را همه جا و در همه حال با خود حمل می‌کنم و وقت و انرژی خود را به هدر می‌دهم.....و از داشتنِ فرصتِ لازم برای نگاه به خود‘ محروم می‌شوم.....و این بالاترین خسارت است....

10 امرداد 95
The man is born as the original, but it dies as a copy

هیچ نظری موجود نیست: