جمعه، خرداد ۲۶، ۱۳۹۶

"قابلیت"

به طور مثال دانشی که از مکتب و مدرسه و دانشگاه کسب می‌شود(دانش اکتسابی) را می‌توان همچون الفبای ساخت کلمه که مبنای یک زبان را تشکیل می‌دهد در نظر گرفت و بر مبنای این تمثیل، از کنار هم آمدن و ترتیب درست کلمات، جملات ساخته می‌شوند که می‌تواند حکم "دانش شهودی" را داشته باشد...... یعنی ما الفبا را می‌آموزیم برای ایجاد کلمه و ساختن ِ جمله تا امکان ارتباط و گفتگو و انتقال مقصود و افکار خود را داشته باشیم و ساختن جمله در اینجا همان دانش کشف و شهودی است که با استفاده از زمینه‌ی الفبای دانش اکتسابی، یکباره به ذهن و واهمه‌ی شخص فرود می‌آید و بر زبان و قلم او جاری می‌شود....شاید دیده یا شنیده باشید یا برای خود شما اتفاق افتاده باشد که راه حل یک مسئله یا راه رسیدن به یک پاسخی که شاید چندین وجه را در نظر می‌گرفته، به یکباره و به شکلی بی‌مقدمه و آنی به مغز خطور می‌کند و مانند کلید برق که می‌ِزنند یکباره فضای تاریک ابهام را روشن می‌کند......دراین حالت شما در اوج خواهندگی و نیاز و پرسش واقع شده‌اید و مسیر را قدم به قدم طی نمی‌کنید(یا شاید اصلا راهی به پاسخ نمی‌یابید!) بلکه ناگهان کل نقشه راه همچون یک آذرخش که در شبی تاریک جلوه می‌کند در ذهن شما می‌درخشد و در یک آن کل مسیر را می‌بینید و به نتیجه می‌رسید.....
.
بر فرض مثال "حافظ" و یا شعرای معروف دیگر به سرودن غزل‌های خیلی زیبا و پر معنا معروف هستند و مسلم است که اسکلت اولیه چنین ادبیاتی با این عمق و غنا با سرچ در کلمات و انتخاب قافیه مناسب ایجاد نشده‌اند اما از زمینه‌ی پرورده‌ی اکتسابی لازم هم برای اینکه وارد و معلوم شوند هم بی نیاز نبوده‌اند......یعنی اینکه شاید در بین هزاران ادیب و دکترای ادبیات هم نشود که دوباره یکی مثل حافظ پیدا شود.....هر چند شاید از لحاظ داشته‌های ادبی و اطلاعات حفظی بر "حافظ" هم برتری داشته باشند.....و این می‌تواند گویای پوشیده ماندن "قابلیت" مخفی در موجودیت انسان باشد که بنا بر گرفتاری‌های محدود کننده یا همان گره‌های نفسانی از رشد و پرورش بازمانده و به کار گرفته نشده و عاطل مانده است.....
.
کوتاه اینکه محدود و مغرور ماندن به جمع‌آوری دانش(حتی در زمینه‌های علوم تجربی و دانش‌های نوین)، و نبود ِ آن حال و هوای باز و کیفیت خواهندگی و پذیرا بودن(همچون نگاه جستجوگر و کنجکاو یک کودک)، امکان ِ ظهور و بروز قابلیت را خاموش کرده و در ادامه مجراهای تعالی و رشد را مسدود می‌کند و توانایی آفرینش‌های نو و بدیع را از انسان می‌گیرد......


18 اردیبهشت 95

هیچ نظری موجود نیست: