جمعه، خرداد ۲۶، ۱۳۹۶

"ازدواج"

شاید چندین دهه قبل موضوع "ازدواج" و رفتن به خانه‌ی بخت این همه و اینچنین گرفتار بحث و حاشیه نبود و اگر کمبود و نقص و یا آزار و بی‌انصافی وجود داشت، خانم‌ها در بیشتر موارد می‌سوختند و می‌ساختند و دم بر‌نمی‌آوردند و می‌ماندند تا گیس سرشان رنگ دندان‌شان بشود و یا طبق یک قرارداد ِ از پیش تعیین شده، با لباس سفید به خانه‌ی بخت می‌رفتند و با کفن سفید از آنجا بیرون می‌آمدند.....
 گفته شد خانه‌ی بخت!! و شاید بخت به این معنا که آنچه نصیب و قسمت است و مربوط به شانس و اقبال و آنچنان غیر قابل تغییر که خواست و اراده من هیچ سهمی در آن ندارد........اما هر چه از آن گذشته‌ی تلخ دورتر شدیم بیشتر خواستیم که در این پوسته‌ی سخت و غیرقابل‌نفوذ ِ "بخت" نفوذ کنیم و و هرچه بیشتر و بهتر در محتویات آن دست ببریم و آن را دلبخواه و از پیش معلوم شده بسازیم....حال تا چه حد موفق بود‌ه‌ایم اما باید دانست که کار آنچنان که شاید به نظر می‌رسد، سهل و آسان نباشد......مخصوصا در این برهه و این مقطع زمانی ِ انفجار اطلاعات و دهکده‌ی جهانی و شبکه‌ها و شاهراه‌های مجازی و مجانی وووووووو......
..
..
صاحبان تجربه و استخوان خرد کرده‌های عرصه زندگی، در زمینه ازدواج و شراکت عمرانه و فراز و نشیب‌های آن گفته‌ها گفته‌اند و قلم‌ها زده‌اند اما چنان که روشن است، شنیده‌ها و تجارب دیگران خیلی هم با زمینه‌ی عمل و تجربه شخصی و یا به قول معروف "زیر یک سقف بودن" آشنا نیست و ظاهرا اصل ماجرا این است که طرفین قرارداد، خود باید آستین تفکر و واقع‌‌بینی را بالا بزنند و عینک ِ احساسات و نزدیک‌بینی را از چشم بردارند تا سهمی هر چه بیشتر از طرح و طراحی این "خانه‌بخت" را از آن خود کنند.....و در این باریک‌‌بینی و دقت البته که سهم  دوستی و همدلی را به شدت در نظر بگیرند.....ِچرا که دریای زندگی گاهی صاف و آفتابی است و زمانی تاریک و طوفانی و در آنجا که همراهی و دوستی نباشد البته که گلیم هر دو بر آب خواهد رفت و مرادی حاصل نخواهد شد.......       


11 اردیبهشت 95

هیچ نظری موجود نیست: