خرید
و فروش
یکجورحالت
شاعرانگی و حس برانگیخته شدهای از معنویت و غیر مادی بودن که با طرح گفتهها و
بیان اندیشههای درونی همراه است و خرج میشود، میتواند همچون یک لایه و مانع در
روند درک حقیقت عمل کند....منظورم برای خود شخص گوینده یا نویسنده یا فیلمساز و
شاعر و و و .....است، گویی پیام و خاصیتی را که تنها برای خودِ او داشته بیهوده
هدر میدهد.....چرا که مسلما تجربه معنوی را نمیتوان از این راهها انتقال
داد.....و این سعی و تلاش منجر به پرت ِ (pert)انرژی و سردرگمی و دوری از محتوای معنا میشود.....همان
انرژی که مخاطبین به طور مقطعی و نیمبند دریافت میکنند و به سرعت از دست میدهند
و به ندرت منجر به بروز تحولی اساسی در آنها میگردد.....
.
شاهدان
این ماجرا اندیشمندانی هستند که اغلب در برهههای پایانی عمر مُهر سکوت و خاموشی
بر لب میزنند و گوشهی انزوا را میجویند....و یا در تصمیمی نهایی به دست خود و
یا در وصیتنامهای به دوستی یا نزدیکی درخواست سوزاندن و نابودی آثار خود را
دارند....
.
این
حسی که چاه را میبیند و به نابینا هشدار میدهد در جای خود محفوظ اما عدم آگاهی
به تفاوتی که فروختن دانش و بینش...... با نشرِ دانش و بینش دارد، میتواند تاک و
تاکنشان را یکسره بسوزاند و خاکستر کند.......نشرِ بدون ِ چشمداشت کم ضررتر از
فروختن به بها و بهانههای پیدا و پنهان است......
30
تیر ماه 95
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر